سایت تفریحی،سرگرمی،اس ام اس،طنز،جاذبه های توریستی،مذهبی،مد

صفحه خانگی پارسی یار درباره

زندگینامه امام صادق علیه السلام و فضائل و سیره ی ایشان

    نظر

 

زندگینامه امام صادق علیه السلام و فضائل و سیره ی ایشان

در این قسمت اندکی از زندگینامه امام صادق علیه السلام و فضائل و سیره ی ایشان را آوره ایم
1? امام‌ صادق‌ ( ع‌ )
حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السلام‌ رئیس‌ مذهب‌ جعفرى‌ ( شیعه‌ ) در روز 17ربیع‌ الاول‌ سال‌ 83 هجرى‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود .
پدرش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و مادرش‌ “ام‌ فروه‌” دختر قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ ابى‌ بکر مى‌باشد.
کنیه‌ آن‌ حضرت‌ : “ابو عبدالله‌” و لقبش‌ “صادق‌” است‌ . حضرت‌ صادق‌ تا سن‌ 12 سالگى‌ معاصر جد گرامیش‌ حضرت‌ سجاد بود و مسلما تربیت اولیه‌ او تحت‌ نظر آن‌ بزرگوار صورت‌ گرفته‌ و امام‌ ( ع‌ ) از خرمن‌ دانش‌ جدش‌ خوشه‌چینى‌ کرده‌ است‌ .
پس‌ از رحلت‌ امام‌ چهارم‌ مدت‌ 19 سال‌ نیز در خدمت‌ پدر بزرگوارش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) زندگى‌ کرد و با این‌ ترتیب‌ 31 سال‌ از دوران‌ عمر خود را در خدمت‌ جد و پدر بزرگوار خود که‌ هر یک‌ از آنان‌ در زمان‌ خویش‌ حجت‌ خدا بودند ، و از مبدأ فیض‌ کسب‌ نور مى‌نمودند گذرانید .
بنابراین‌ صرف‌ نظر از جنبه‌ الهى‌ و افاضات‌ رحمانى‌ که‌ هر امامى‌ آن‌ را دار مى‌باشد ، بهره‌مندى‌ از محضر پدر و جد بزرگوارش‌ موجب‌ شد که‌ آن‌ حضرت‌ با استعداد ذاتى‌ و شم‌ علمى‌ و ذکاوت‌ بسیار ، به‌ حد کمال‌ علم‌ و ادب‌ رسید و در عصر خود بزرگترین‌ قهرمان‌ علم‌ و دانش‌ گردید .
پس‌ از درگذشت‌ پدر بزرگوارش‌ 34 سال‌ نیز دوره‌ امامت‌ او بود که‌ در این‌ مدت‌ “مکتب‌ جعفرى‌” را پایه‌ریزى‌ فرمود و موجب‌ بازسازى‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ شریعت‌ محمدى‌ ( ص‌ ) گردید .
زندگى‌ پر بار امام‌ جعفر صادق‌ ( ع‌ ) مصادف‌ بود با خلافت‌ پنج‌ نفر از بنى‌ امیه‌ ( هشام‌ بن‌ عبدالملک‌ – ولید بن‌ یزید – یزید بن‌ ولید – ابراهیم‌ بن‌ ولید – مروان‌ حمار ) که‌ هر یک‌ به‌ نحوى‌ موجب‌ تألم‌ و تأثر و کدورت‌ روح‌ بلند امام‌ معصوم‌ ( ع‌ ) را فراهم‌ مى‌کرده‌اند ، و دو نفر از خلفاى‌ عباسى‌ ( سفاح‌ و منصور ) نیز در زمان‌ امام‌ ( ع‌ ) مسند خلافت‌ را تصاحب‌ کردند و نشان‌ دادند که‌ در بیداد و ستم‌ بر امویان‌ پیشى‌ گرفته‌اند ، چنانکه‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) در 10 سال‌ آخر عمر شریفش‌ در ناامنى‌ و ناراحتى‌ بیشترى‌ بسر مى‌برد .
2? عصر امام‌ صادق‌ ( ع‌ )
عصر امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) یکى‌ از طوفانى‌ترین‌ ادوار تاریخ‌ اسلام‌ است‌ که‌ از یک‌ سواغتشاشها و انقلابهاى‌ پیاپى‌ گروههاى‌ مختلف‌ ، بویژه‌ از طرف‌ خونخواهان‌ امام‌ حسین‌ ( ع‌ ) رخ‌ مى‌داد ، که‌ انقلاب‌ “ابو سلمه‌” در کوفه‌ و “ابو مسلم‌” در خراسان‌ و ایران‌ از مهمترین‌ آنها بوده‌ است‌ .

و همین‌ انقلاب‌ سرانجام‌ حکومت‌ شوم‌ بنى‌ امیه‌ را برانداخت‌ و مردم‌ را از یوغ‌ ستم‌ و بیدادشان‌ رها ساخت‌ . لیکن‌ سرانجام‌ بنى‌ عباس‌ با تردستى‌ و توطئه‌ ، بناحق‌ از انقلاب‌ بهره‌ گرفته‌ و حکومت‌ و خلافت‌ را تصاحب‌ کردند . دوره‌ انتقال‌ حکومت‌ هزار ماهه‌ بنى‌ امیه‌ به‌ بنى‌ عباس‌ طوفانى‌ترین‌ و پر هرج‌ و مرج‌ ترین‌ دورانى‌ بود که‌ زندگى‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) را فراگرفته‌ بود .
و از دیگر سو عصر آن‌ حضرت‌ ، عصر برخورد مکتبها و ایده‌ئولوژیها و عصر تضاد افکار فلسفى‌ و کلامى‌ مختلف‌ بود ، که‌ از برخورد ملتهاى‌ اسلام‌ با مردم‌ کشورهاى‌ فتح‌ شده‌ و نیز روابط مراکز اسلامى‌ با دنیاى‌ خارج‌ ، به‌ وجود آمده‌ و در مسلمانان‌ نیز شور و هیجانى‌ براى‌ فهمیدن‌ و پژوهش‌ پدید آورده‌ بود .
عصرى‌ که‌ کوچکترین‌ کم‌ کارى‌ یا عدم‌ بیدارى‌ و تحرک‌ پاسدار راستین‌ اسلام‌ ، یعنى‌ امام‌ ( ع‌ ) ، موجب‌ نابودى‌ دین‌ و پوسیدگى‌ تعلیمات‌ حیات‌بخش‌ اسلام‌ ، هم‌ از درون‌ و هم‌ از بیرون‌ مى‌شد .
اینجا بود که‌ امام‌ ( ع‌ ) دشوارى‌ فراوان‌ در پیش‌ و مسؤولیت‌ عظیم‌ بر دوش‌ داشت‌ . پیشواى‌ ششم‌ در گیر و دار چنین‌ بحرانى‌ مى‌بایست‌ از یک‌ سو به‌ فکر نجات‌ افکار توده‌ مسلمان‌ از الحاد و بى‌دینى‌ و کفر و نیز مانع‌ انحراف‌ اصول‌ و معارف‌ اسلامى‌ از مسیر راستین‌ باشد ، و از توجیهات‌ غلط و وارونه‌ دستورات‌ دین‌ به‌ وسیله‌ خلفاى‌ وقت‌ جلوگیرى‌ کند .
علاوه‌ بر این‌ ، با نقشه‌اى‌ دقیق‌ و ماهرانه‌ ، شیعه‌ را از اضمحلال‌ و نابودى‌ برهاند ، شیعه‌اى‌ که‌ در خفقان‌ و شکنجه‌ حکومت‌ پیشین‌ ، آخرین‌ رمقها را مى‌گذراند ، و آخرین‌ نفرات‌ خویش‌ را قربانى‌ مى‌داد ، و رجال‌ و مردان‌ با ارزش‌ شیعه‌ یا مخفى‌ بودند ، و یا در کر و فر و زرق‌ و برق‌ حکومت‌ غاصب‌ ستمگر ذوب‌ شده‌ بودند ، و جرأت‌ ابراز شخصیت‌ نداشتند ، حکومت‌ جدید هم‌ در کشتار و بى‌عدالتى‌ دست‌ کمى‌ از آنها نداشت‌ و وضع‌ به‌ حدى‌ خفقان‌آور و ناگوار و خطرناک‌ بود که‌ همگى‌ یاران‌ امام‌ ( ع‌ ) را در معرض‌ خطر مرگ‌ قرار مى‌داد ، چنانکه‌ زبده‌هایشان‌ جزو لیست‌ سیاه‌ مرگ‌ بودند .
“جابر جعفى‌” یکى‌ از یاران‌ ویژه‌ امام‌ است‌ که‌ از طرف‌ آن‌ حضرت‌ براى‌ انجام‌ دادن‌ امرى‌ به‌ سوى‌ کوفه‌ مى‌رفت‌ . در بین‌ راه‌ قاصد تیز پاى‌ امام‌ به‌ او رسید و گفت‌ : امام‌ ( ع‌ ) مى‌گوید : خودت‌ را به‌ دیوانگى‌ بزن‌ ، همین‌ دستور او را از مرگ‌ نجات‌ داد و حاکم‌ کوفه‌ که‌ فرمان‌ محرمانه‌ ترور را از طرف‌ خلیفه‌ داشت‌ از قتلش‌ به‌ خاطر دیوانگى‌ منصرف‌ شد .
جابر جعفى‌ که‌ از اصحاب‌ سر امام‌ باقر ( ع‌ ) نیز مى‌باشد مى‌گوید : امام‌ باقر ( ع‌ ) هفتاد هزار بیت‌ حدیث‌ به‌ من‌ آموخت‌ که‌ به‌ کسى‌ نگفتم‌ و نخواهم‌ گفت‌ …
او روزى‌ به‌ حضرت‌ عرض‌ کرد مطالبى‌ از اسرار به‌ من‌ گفته‌اى‌ که‌ سینه‌ام‌ تاب‌ تحمل‌ آن‌ را ندارد و محرمى‌ ندارم‌ تا به‌ او بگویم‌ و نزدیک‌ است‌ دیوانه‌ شوم‌ .
امام‌ فرمود : به‌ کوه‌ و صحرا برو و چاهى‌ بکن‌ و سر در دهانه‌ چاه‌ بگذار و در خلوت‌ چاه‌ بگو : حدثنى‌ محمد بن‌ على‌ بکذا وکذا … ، ( یعنى‌ امام‌ باقر ( ع‌ ) به‌ من‌ فلان‌ مطلب‌ را گفت‌ ، یا روایت‌ کرد ) .
آرى‌ ، شیعه‌ مى‌رفت‌ که‌ نابود شود ، یعنى‌ اسلام‌ راستین‌ به‌ رنگ‌ خلفا درآید ، و به‌ صورت‌ اسلام‌ بنى‌ امیه‌اى‌ یا بنى‌ عباسى‌ خودنمایى‌ کند .
در چنین‌ شرایط دشوارى‌ ، امام‌ دامن‌ همت‌ به‌ کمر زد و به‌ احیا و بازسازى‌ معارف‌ اسلامى‌ پرداخت‌ و مکتب‌ علمى‌ عظیمى‌ به‌ وجود آورد که‌ محصول‌ و بازده‌ آن‌ ، چهار هزار شاگرد متخصص‌ ( همانند هشام‌ ، محمد بن‌ مسلم‌ و … ) در رشته‌هاى‌ گوناگون‌ علوم‌ بودند ، و اینان‌ در سراسر کشور پهناور اسلامى‌ آن‌ روز پخش‌ شدند .
هر یک‌ از اینان‌ از طرفى‌ خود ، بازگوکننده‌ منطق‌ امام‌ که‌ همان‌ منطق‌ اسلام‌ است‌ و پاسدار میراث‌ دینى‌ و علمى‌ و نگهدارنده‌ تشیع‌ راستین‌ بودند ، و از طرف‌ دیگر مدافع‌ و مانع‌ نفوذ افکار ضد اسلامى‌ و ویرانگر در میان‌ مسلمانان‌ نیز بودند .
تأسیس‌ چنین‌ مکتب‌ فکرى‌ و این‌ سان‌ نوسازى‌ و احیاگرى‌ تعلیمات‌ اسلامى‌ ، سبب‌ شد که‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) به‌ عنوان‌ رئیس‌ مذهب‌ جعفرى‌ ( تشیع‌ ) مشهور گردد .
لیکن‌ طولى‌ نکشید که‌ بنى‌ عباس‌ پس‌ از تحکیم‌ پایه‌هاى‌ حکومت‌ و نفوذ خود ، همان‌ شیوه‌ ستم‌ و فشار بنى‌ امیه‌ را پیش‌ گرفتند و حتى‌ از آنان‌ هم‌ گوى‌ سبقت‌ را ربودند. .
امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) که‌ همواره‌ مبارزى‌ نستوه‌ و خستگى‌ناپذیر و انقلابیى‌ بنیادى‌ در میدان‌ فکر و عمل‌ بوده‌ ، کارى‌ که‌ امام‌ حسین‌ ( ع‌ ) به‌ صورت‌ قیام‌ خونین‌ انجام‌ داد ، وى‌ قیام‌ خود را در لباس‌ تدریس‌ و تأسیس‌ مکتب‌ و انسان‌ سازى‌ انجام‌ داد و جهادى‌ راستین‌ کرد .
3? جنبش‌ علمى‌
اختلافات‌ سیاسى‌ بین‌ امویان‌ و عباسیان‌ و تقسیم‌ شدن‌ اسلام‌ به‌ فرقه‌هاى‌ مختلف‌و ظ‌هور عقاید مادى‌ و نفوذ فلسفه‌ یونان‌ در کشورهاى‌ اسلامى‌ ، موجب‌ پیدایش‌ یک‌ نهضت‌ علمى‌ گردید . نهضتى‌ که‌ پایه‌هاى‌ آن‌ بر حقایق‌ مسلم‌ استوار بود .

چنین‌ نهضتى‌ لازم‌ بود ، تا هم‌ حقایق‌ دینى‌ را از میان‌ خرافات‌ و موهومات‌ و احادیث‌ جعلى‌ بیرون‌ کشد و هم‌ در برابر زندیقها و مادیها با نیروى‌ منطق‌ و قدرت‌ استدلال‌ مقاومت‌ کند و آراى‌ سست‌ آنها را محکوم‌ سازد . گفتگوهاى‌ علمى‌ و مناظ‌رات‌ آن‌ حضرت‌ با افراد دهرى‌ و مادى‌ مانند “ابن‌ ابى‌ العوجاء” و “ابو شاکر دیصانى‌” و حتى‌ “ابن‌ مقفع‌” معروف‌ است‌ .
به‌ وجود آمدن‌ چنین‌ نهضت‌ علمى‌ در محیط آشفته‌ و تاریک‌ آن‌ عصر ، کار هر کسى‌ نبود ، فقط کسى‌ شایسته‌ این‌ مقام‌ بزرگ‌ بود که‌ مأموریت‌ الهى‌ داشته‌ باشد و از جانب‌ خداوند پشتیبانى‌ شود ، تا بتواند به‌ نیروى‌ الهام‌ و پاکى‌ نفس‌ و تقوا وجود خود را به‌ مبدأ غیب‌ ارتباط دهد ، حقایق‌ علمى‌ را از دریاى‌ بیکران‌ علم‌ الهى‌ به‌ دست‌ آورد ، و در دسترس‌ استفاده‌ گوهرشناسان‌ حقیقت‌ قرار دهد .
تنها وجود گرامى‌ حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) مى‌توانست‌ چنین‌ مقامى‌ داشته‌ باشد ، تنها امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) بود که‌ با کناره‌گیرى‌ از سیاست‌ و جنجالهاى‌ سیاسى‌ از آغاز امامت‌ در نشر معارف‌ اسلام‌ و گسترش‌ قوانین‌ و احادیث‌ راستین‌ دین‌ مبین‌ و تبلیغ‌ احکام‌ و تعلیم‌ و تربیت‌ مسلمانان‌ کمر همت‌ بر میان‌ بست‌ .
زمان‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) در حقیقت‌ عصر طلایى‌ دانش‌ و ترویج‌ احکام‌ و تربیت‌ شاگردانى‌ بود که‌ هر یک‌ مشعل‌ نورانى‌ علم‌ را به‌ گوشه‌ و کنار بردند و در “خودشناسى‌” و “خداشناسى‌” مانند استاد بزرگ‌ و امام‌ بزرگوار خود در هدایت‌ مردم‌ کوشیدند .
در همین‌ دوران‌ درخشان‌ – در برابر فلسفه‌ یونان‌ – کلام‌ و حکمت‌ اسلامى‌ رشد کرد و فلاسفه‌ و حکماى‌ بزرگى‌ در اسلام‌ پرورش‌ یافتند . همزمان‌ با نهضت‌ علمى‌ و پیشرفت‌ دانش‌ بوسیله‌ حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) در مدینه‌ ، منصور خلیفه‌ عباسى‌ که‌ از راه‌ کینه‌ و حسد ، به‌ فکر ایجاد مکتب‌ دیگرى‌ افتاد که‌ هم‌ بتواند در برابر مکتب‌ جعفرى‌ استقلال‌ علمى‌ داشته‌ باشد و هم‌ مردم‌ را سرگرم‌ نماید و از خوشه‌چینى‌ از محضر امام‌ ( ع‌ ) بازدارد .
بدین‌ جهت‌ منصور مدرسه‌اى‌ در محله‌ “کرخ‌” بغداد تأسیس‌ نمود . منصور در این‌ مدرسه‌ از وجود ابو حنیفه‌ در مسائل‌ فقهى‌ استفاده‌ نمود و کتب‌ علمى‌ و فلسفى‌ را هم‌ دستور داد از هند و یونان‌ آوردند و ترجمه‌ نمودند ، و نیز مالک‌ را – که‌ رئیس‌ فرقه‌ مالکى‌ است‌ – بر مسند فقه‌ نشاند ، ولى‌ این‌ مکتبها نتوانستند وظ‌یفه‌ ارشاد خود را چنانکه‌ باید انجام‌ دهند .
امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) مسائل‌ فقهى‌ و علمى‌ و کلامى‌ را که‌ پراکنده‌ بود ، به‌ صورت‌ منظم‌ درآورد ، و در هر رشته‌ از علوم‌ و فنون‌ شاگردان‌ زیادى‌ تربیت‌ فرمود که‌ باعث‌ گسترش‌ معارف‌ اسلامى‌ در جهان‌ گردید . دانش‌گسترى‌ امام‌ ( ع‌ ) در رشته‌هاى‌ مختلف‌ فقه‌ ، فلسفه‌ و کلام‌ ، علوم‌ طبیعى‌ و … آغاز شد . فقه‌ جعفرى‌ همان‌ فقه‌ محمدى‌ یا دستورهاى‌ دینى‌ است‌ که‌ از سوى‌ خدا به‌ پیغمبر بزرگوارش‌ از طریق‌ قرآن‌ و وحى‌ رسیده‌ است‌ .
بر خلاف‌ سایر فرقه‌ها که‌ بر مبناى‌ عقیده‌ و رأى‌ و نظر خود مطالبى‌ را کم‌ یا زیاد مى‌کردند ، فقه‌ جعفرى‌ توضیح‌ و بیان‌ همان‌ اصول‌ و فروعى‌ بود که‌ در مکتب‌ اسلام‌ از آغاز مطرح‌ بوده‌ است‌ .

ابو حنیفه‌ رئیس‌ فرقه‌ حنفى‌ درباره‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) گفت‌ : من‌ فقیه‌تر از جعفرالصادق‌ کسى‌ را ندیده‌ام‌ و نمى‌شناسم‌ . فتواى‌ بزرگترین‌ فقیه‌ جهان‌ تسنن‌ شیخ‌ محمد شلتوت‌ رئیس‌ دانشگاه‌ الازهر مصر که‌ با کمال‌ صراحت‌ عمل‌ به‌ فقه‌ جعفرى‌ را مانند مذاهب‌ دیگر اهل‌ سنت‌ جایز دانست‌ – در روزگار ما – خود اعترافى‌ است‌ بر استوارى‌ فقه‌ جعفرى‌ و حتى‌ برترى‌ آن‌ بر مذاهب‌ دیگر . و اینها نتیجه‌ کار و عمل‌ آن‌ روز امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) است‌ .
در رشته‌ فلسفه‌ و حکمت‌ حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) همیشه‌ با اصحاب‌ و حتى‌ کسانى‌ که‌ از دین‌ و اعتقاد به‌ خدا دور بودند مناظ‌راتى‌ داشته‌ است‌ . نمونه‌اى‌ از بیانات‌ امام‌ ( ع‌ ) که‌ در اثبات‌ وجود خداوند حکیم‌ است‌ ، به‌ یکى‌ از شاگردان‌ واصحاب‌ خود به‌ نام‌ “مفضل‌ بن‌ عمر” فرمود که‌ در کتابى‌ به‌ نام‌ “توحید مفضل‌” هم‌ اکنون‌ در دست‌ است‌ .

مناظ‌رات‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) با طبیب‌ هندى‌ که‌ موضوع‌ کتاب‌ “اهلیلجه‌” است‌ نیز نکات‌ حکمت‌آموز بسیارى‌ دارد که‌ گوشه‌اى‌ از دریاى‌ بیکران‌ علم‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) است‌ . براى‌ شناسایى‌ استاد معمولا دو راه‌ داریم‌ ، یکى‌ شناختن‌ آثار و کلمات‌ او ، دوم‌ شناختن‌ شاگردان‌ و تربیت‌شدگان‌ مکتبش‌ .
کلمات‌ و آثار و احادیث‌ زیادى‌ از حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) نقل‌ شده‌ است‌ که‌ ما حتى‌ قطره‌اى‌ از دریا را نمى‌توانیم‌ به‌ دست‌ دهیم‌ مگر “نمى‌ از یمى‌” . اما شاگردان‌ آن‌ حضرت‌ هم‌ بیش‌ از چهار هزار بوده‌اند ، یکى‌ از آنها “جابر بن‌ حیان‌” است‌ . جابر از مردم‌ خراسان‌ بود .

پدرش‌ در طوس‌ به‌ داروفروشى‌ مشغول‌ بود که‌ به‌ وسیله‌ طرفداران‌ بنى‌ امیه‌ به‌ قتل‌ رسید . جابر بن‌ حیان‌ پس‌ از قتل‌ پدرش‌ به‌ مدینه‌ آمد . ابتدا در نزد امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و سپس‌ در نزد امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) شاگردى‌ کرد . جابر یکى‌ از افراد عجیب‌ روزگار و از نوابغ‌ بزرگ‌ جهان‌ اسلام‌ است‌ .
در تمام‌ علوم‌ و فنون‌ مخصوصا در علم‌ شیمى‌ تألیفات‌ زیادى‌ دارد ، و در رساله‌هاى‌ خود همه‌ جا نقل‌ مى‌کند که‌ ( جعفر بن‌ محمد ) به‌ من‌ چنین‌ گفت‌ یا تعلیم‌ داد یا حدیث‌ کرد . از اکتشافات‌ او اسید ازتیک‌ ( تیزآب‌ ) و تیزاب‌ سلطانى‌ و الکل‌ است‌ .
وى‌ چند فلز و شبه‌ فلز را در زمان‌ خود کشف‌ کرد . در دوران‌ “رنسانس‌ اروپا” در حدود 30? رساله‌ از جابر به‌ زبان‌ آلمانى‌ چاپ‌ و ترجمه‌ شده‌ که‌ در کتابخانه‌هاى‌ برلین‌ و پاریس‌ ضبط است‌ .
حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) بر اثر توطئه‌هاى‌ منصور عباسى‌ در سال‌ 148 هجرى‌ مسموم‌ و در قبرستان‌ بقیع‌ در مدینه‌ مدفون‌ شد . عمر شریفش‌ در این‌ هنگام‌ 65 سال‌ بود . از جهت‌ اینکه‌ عمر بیشترى‌ نصیب‌ ایشان‌ شده‌ است‌ به‌ “شیخ‌ الائمه‌” موسوم‌ است‌ .
حضرت‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) هفت‌ پسر و سه‌ دختر داشت‌ .پس‌ از حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) مقام‌ امامت‌ بنا به‌ امر خدا به‌ امام‌ موسى‌ کاظ‌م‌ ( ع‌ ) منتقل‌ گردید .دیگر از فرزندان‌ آن‌ حضرت‌ اسمعیل‌ است‌ که‌ بزرگترین‌ فرزند امام‌ بوده‌ و پیش‌ از وفات‌ حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) از دنیا رفته‌ است‌ . طایفه‌ اسماعیلیه‌ به‌ امامت‌ وى‌ قائلند .
4? خلق‌ و خوى‌ حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ )
حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) مانند پدران‌ بزرگوار خود در کلیه‌ صفات‌ نیکو و سجایاى‌ اخلاقى‌ سرآمد روزگار بود . حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) داراى‌ قلبى‌ روشن‌ به‌ نور الهى‌ و در احسان‌ و انفاق‌ به‌ نیازمندان‌ مانند اجداد خود بود . داراى‌ حکمت‌ و علم‌ وسیع‌ و نفوذ کلام‌ و قدرت‌ بیان‌ بود .
با کمال‌ تواضع‌ و در عین‌ حال‌ با نهایت‌ مناعت‌ طبع‌ کارهاى‌ خود را شخصا انجام‌ مى‌داد ، و در برابر آفتاب‌ سوزان‌ حجاز بیل‌ به‌ دست‌ گرفته‌ ، در مزرعه‌ خود کشاورزى‌ مى‌کرد و مى‌فرمود : اگر در این‌ حال‌ پروردگار خود را ملاقات‌ کنم‌ خوشوقت‌ خواهم‌ بود ، زیرا به‌ کد یمین‌ و عرق‌ جبین‌ آذوقه‌ و معیشت‌ خود و خانواده‌ام‌ را تأمین‌ مى‌نمایم‌ .
ابن‌ خلکان‌ مى‌نویسد : امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) یکى‌ از ائمه‌ دوازده‌گانه‌ مذهب‌ امامیه‌ و از سادات‌ اهل‌ بیت‌ رسالت‌ است‌ .

از این‌ جهت‌ به‌ وى‌ صادق‌ مى‌گفتند که‌ هر چه‌ مى‌گفت‌ راست‌ و درست‌ بود و فضیلت‌ او مشهورتر از آن‌ است‌ که‌ گفته‌ شود . مالک‌ مى‌گوید : با حضرت‌ صادق‌ ( ع‌ ) سفرى‌ به‌ حج‌ رفتم‌ ، چون‌ شترش‌ به‌ محل‌ احرام‌ رسید ، امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) حالش‌ تغییر کرد ، نزدیک‌ بود از مرکب‌ بیفتد و هر چه‌ مى‌خواست‌ لبیک‌ بگوید ، صدا در گلویش‌ گیر مى‌کرد . به‌ او گفتم‌ : اى‌ پسر پیغمبر ، ناچار باید بگویى‌ لبیک‌ ، در جوابم‌ فرمود : چگونه‌ جسارت‌ کنم‌ و بگویم‌ لبیک‌ ، مى‌ترسم‌ خداوند در جوابم‌ بگوید : لا لبیک‌ ولا سعدیک‌ .

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

ارسال به کلوب ارسال به فبس بوک ارسال به گوگل ارسال به فرند فید ارسال به یاهو

 


حدیث زیبا در مورد گشاده رویی و خوشرویی

    نظر

حدیث زیبا در مورد گشاده رویی و خوشرویی

 

11 حدیث زیبا در مورد گشاده رویی و خوشرویی

11 حدیث زیبا در مورد گشاده رویی و خوشرویی

——————————————
امام صادق علیه السلام :

صَنائِعُ المَعروفِ و َحُسنُ البِشرِ یُکسِبانِ المَحَبَّةَ و َیُدخِلانِ الجَنَّةَ و َالبُخلُ وَ عَبُوسُ الوَجهِ یُبعِدانِ مِنَ اللّه  و َیُدخِلانِ النّارَ؛
نیکوکارى و گشاده رویى، محبت آورند و به بهشت مى برند و بخل و ترشرویى از خدا دور مى کنند و به دوزخ برند.
کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص103، ح5

 

——————————————
امام على علیه السلام :

بِالبِشرِ و َبَسطِ الوَجهِ یَحسُنُ مَوقِعُ البَذلِ؛
با گشاده رویى و خوشرویى، بخشش ارزش پیدا مى کند.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص434 ، ح9932

 

——————————————
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :

بَسطُ الوَجهِ زینَةُ الحِلمِ؛
گشاده رویى زینت بردبارى است.
کنز الفوائد ج1 ، ص299

 

——————————————
امام صادق علیه‏ السلام :

اِنَّ لاِهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطیفٌ وَ قَلْبٌ رَحیمٌ وَ یَدٌ مُعْطیَةٌ؛
بهشتى ‏ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده.
مجموعه ورام ج 2، ص 91

 

——————————————
کانَ النَّبىُّ صلی الله علیه و آله و سلم …

یُسَلِّمُ عَلى مَنِ اسْتَقْبَلَهُ مِنْ کَبیرٍ وَ صَغیرٍ وَ غَنىٍّ وَ فَقیرٍ و لا یُحَقِّرُ ما دُعِىَ اِلَیهِ و لو اِلى خَشفِ التَّمْرةِ وَ کانَ خَفیفَ المَؤونَةِ کَریمَ الطَّبیعَةِ، جَمیلَ المُعاشَرَةِ، طَلِقَ الوَجهِ، بَشّاشا من غَیرِ ضِحکٍ، مَحْزونا مِن غَیرِ عَبوسٍ، مُتَواضِعا مِنْ غَیْرِ مَذَلَّةٍ، جَوادا مِن غَیْرِ سَرَفٍ، رَقیقَ القَلبِ، رَحیما بِکُلِّ مُسْلِمٍ… ؛

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم … به هر کس برخورد مى ‏نمودند، از بزرگ و کوچک، ثروتمند و فقیر، سلام مى‏ کردند و اگر به جایى حتى براى خوردن خرمایى خشک دعوت مى ‏شدند، آن را کوچک نمى‏ شمردند. زندگیشان کم هزینه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بى آن‏که بخندند، همیشه متبسم بودند، بى‏آن‏که اخمو باشند، محزون بودند، بى ‏آن‏که از خود ذلّتى نشان دهند، متواضع بودند، مى ‏بخشیدند ولى اسراف نمى‏ نمودند، دل نازک و نسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند.
ارشاد القلوب(دیلمی) ج 1، ص 115

 

——————————————
امام على علیه ‏السلام :

وَ هُوَ خاتَمُ النَّبیّینَ، اَجْوَدُ النّاسِ کَفّا وَ اَرْحَبُ النّاسِ صَدْرا وَ اَصْدَقُ النّاسِ لَهْجَةً وَ اَوْفَى النّاسِ ذِمَّةً وَ اَلْیَنُهُمْ عَریکَةً وَ اَکْرَمُهُمْ عِشْرَةً مَنْ رَآهُ بدیهَةً هابَهُ وَ مَنْ خالَطَهُ مَعْرِفَةً اَحَبَّهُ یَقولُ ناعِتُهُ: لَمْ اَرَ قَبْلَهُ وَ لا بَعْدَهُ مِثْلَهُ؛
او که خاتم پیامبران بود، بخشنده‏ ترین، پرحوصله ‏ترین، راستگوترین، پایبندترین مردم به عهد و پیمان، نرم‏خوترین و خوش مصاحبت‏ترین مردم بود، هر کس بدون سابقه قبلى او را مى‏ دید، هیبتش او را مى ‏گرفت و هر کس با او معاشرت مى ‏نمود و او را مى ‏شناخت دوستدارش مى‏ شد و هر کس مى‏ خواست او را تعریف کند، مى‏ گفت: نظیر او را پیش از او و پس از او ندیده ‏ام.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 16، ص 190

 
امام على علیه السلام :

اَلبِشرُ أَوَّلُ البِرِّ؛
گشاده رویى، سرآغاز نیکى است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص434 ، ح9920

 

——————————————
امام على علیه السلام :

حُسنُ البِشرِ یَذهَبُ بِالسَّخیمَةِ؛
گشاده رویى کینه را از بین مى برد.
کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص103 و 104 ، ح6

 

——————————————
امام على علیه السلام :

اَلبِشرُ شیمَةُ الحُرِّ؛
گشاده رویى خوىِ آزاده است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص434 ، ح9922

 

——————————————
امام على علیه السلام :

بِشرُکَ یَدُلُّ عَلى کَرَمِ نَفسِکَ؛
گشاده رویى تو نشانگر بزرگوارى و کرامت نفس توست.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص434 ، ح9933

 

 

——————————————
امام صادق علیه‏ السلام :
ثَلاثٌ مَنْ اَتَى اللّه‏َ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ اَوْجَبَ اللّه‏ُ لَهُ الْجَنَّةَ: اَلاْنْفاقُ مِنْ اِقْتارٍ وَ الْبِشْرُ لِجَمیعِ الْعالَمِ وَ الاِنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ؛
هر کس یکى از این کارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب مى‏ گرداند: انفاق در تنگدستى، گشاده ‏رویى با همگان و رفتار منصفانه.
کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص103 ، ح2

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

ارسال به کلوب ارسال به فبس بوک ارسال به گوگل ارسال به فرند فید ارسال به یاهو

 


اندر خواص اوکالیپتوس و فواید بخور آن

    نظر

اندر خواص اوکالیپتوس و فوایدد بخور آن

 ???خواص اوکالیپتوس و فواید بخور آن???

به گزارش یورفان میلیون ها نفر در سراسر جهان از روغن اوکالیپتوس به دلیل دارا بودن خواص متعدد استفاده می کنند. آن چه که قابل توجه است این موضوع است که تقریبا تمامی بیماری های تنفسی را می توان با این روغن درمان کرد. درخت اوکالیپتوس یکی از درختان موجود در جهان است که رشد آن بسیار سریع می باشد و به ارتفاع 100 متر می رسد. حدود 200 نوع اوکالیپتوس در سراسر جهان وجود دارد. برای تولید 500 گرم روغن طبیعی این گیاه از طریق تقطیر به 25 کیلوگرم برگ و شاخه های جوان این درخت نیاز است.

 

? استنشاق بخور آن باعث افزایش تمرکز می شود.

 

?  خاصیت مسکن، ضدعفونی کننده و ضداسپاسمی دارد.

 

? دئودورانت طبیعی به حساب می آید.

 

? تقویت کننده سیستم مغز و اعصاب است.

 

? ناراحتی های تنفسی را برطرف می کند.

 

? با علائم سینوزیت مقابله می کند.

 

? با درمان زخم، سوختگی و تاول، به بازسازی بافت های پوست کمک می کند.

 

? به عنوان ضدعفونی کننده، برای درمان عفونت های سیستم ادراری مفید است.

 

? خاصیت ادرارآور دارد و میزان دفع اوره از بدن را افزایش می دهد.

 

? ماساژ با روغن این گیاه، روماتیسم و درد را برطرف می کند.

 

? به علت خاصیت ضدمیکروبی که دارد با کرم خوردگی، جرم دندان، بیماری لثه و عفونت های دندان مقابله می کند.

 

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

ارسال به کلوب ارسال به فبس بوک ارسال به گوگل ارسال به فرند فید ارسال به یاهو

 


اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

    نظر

اعترافهای تکان دهنده بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف می کنم یه بار زنگ زدم 700 اپراتور ایرانسل کلی پشت خط منتظر موندم تا بعد یه ربع یه پسره جواب داد منم حواسم دیگه به گوشی نبود هل شدم گفتم: سلام منزل آقای ایرانسل؟

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

 چند وقت پیش تو حیاط خونه سیگار میکشیدم که صدای باز شدن در حیاط اومد منم هول شدم سیگارو روی گوشیم خاموش کردم (!!) و بدترش اینکه بلافاصله گوشیو پرت کردم تو باقچه و سیگار خاموش موند تو دستم

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

وقتی بچه بودم رفتم به اطلاعات مجتمع خریده الکی اسم خودمو گفتم پیج کنه بعد با صدای دلنشینش اسمم تو مجتع پخش شد از خوشحالی قند تو دلم آب شده بود انگار بهم تی تاب داده بودن

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف میکنم بچه که بودم می خواستم برم دستشویی تی وی رو خاموش میکردم تا کارتون تموم نشه وبعد میومدم گریه میکردم به مادرم میگفتم کاره تو بود روشن کردی کارتون تموم شد

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف می کنم کوچیک که بودم تو سالن خونمون وقتی کسی نبود عینهو دیوونه ها شروع می کردم به رقصیدن… بعد یهویی یادم میو مد که خدا داره نگاه می کنه! خجالت می کشیدم می رفتم یه گوشه می نشستم!

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

یک روز واساده بودم منتظر تاکسی هی می گفتم میدون ونک!! بعد 2و3 بار دیدم بهم بد نگاه می کنن!! دو رو برم رو که نگاه کردم و یکم به چیزی که گفتم دقت کردم فهمیدم واسادم میدون ونک می گم ونک

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم کارتون فوتبالیستها رو نشون میداد،منم که بدون استثنا عاشق تک تک پسرای تو کارتون بودم، میرفتم لباسمو عوض میکردم ،یه لباس خشگلو شیک میپوشیدم، که وقتی تو تو دوربین نگاه میکنن،منو ببینن عاشقم بشن

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف میکنم بچه که بودم یه روز تومدرسه یکی از دوستام (خدا بگم چیکارش کنه)،بهم گفت هرکی توخونشون پاسور(ورق) داشته باشه و پاسوربازی کنن،باباشو میگیرن اعدام میکنن! ماهم که ازترس مرده بودیم تا رسیدیم خونه پاسورامونو سربه نیس کردیم و به خیالمون جون بابامونو نجات دادیم. تازه بعداز اونم تایه مدت توکوچه خیابون،خونه فامیلا،دوست،آشنا خلاصه هرجا پاسور میدیدیم سربه نیس میکردیم و جون آدمارو نجات میدادیم…

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف میکنم یه بار اتو کشیدن موهام یکساعت طول کشید چون موهام بلند بودن ، بعد از کلی کیف کردن واحساس رضایت، نگاه کردم دیدم اتو موم خاموشه

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف می کنم سوم دبیرستان بودم امتحان شیمی داشتم نخونده بودم بعد از امتحان تو شلوغی برگمو گذاشتم تو کیفم هفته ی بعد دبیرمون کلی معذرت خواست گفت برگه ی شمارو گم کردم پیدا میکنم میارم

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف می کنم اعتیادم به خوردن سرلاک از بچگیم تا 3سال پیش یعنی 26 سالگیم ادامه داشت . وقتی از سر کاربا کت و شلوار و ریش پرفسوری می رفتم داروخانه برای خرید سرلاک و یارو می پرسید کوچولوتون چند وقتشه احساس حماقت خاصی بهم دست می داد

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

کلاس اول دبستان بودم سر درس “ص” وقتی داشتم مشقاشو مینوشتم به ذهنم رسید ما تو زبان عامیانه میگیمبارون اما کتابیش میشه باران پس صابون هم لابد صابانِ اصلش!!! از این نبوغ خودم خرکیف شدم همه مشقامو نوشتم صابان!!! فرداش معلممون به شدت نبوغمو برد زیر سوال

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف می کنم واسه مصاحبه ی دانشگاه رفته بودم ، یارو گفت اصول دین رو بگو منم شرو کردم به خوندن : اصول دین پنج بود دانستنش گنج بود …

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف میکنم یه بار با چند تا از بچه ها قرار گذاشتیم بریم دم در کلاس یکی از بچه ها اذیتش کنیم،واسه همین یه لقمه جور کردیم رفتیم در کلاسشون،(حالا تصور کنید تو کلاس پر دختر) رفتیم در زدیم گفتیم ببخشید استاد ،آقای فلانی تو این کلاسن؟؟؟استاده گفت بله ایشون ته کلاس هستند، ما هم گفتیم شرمنده مامانشون اومده بود دم دانشگاه گفت این لقمرو بدیم بهش ،غذا نخورده،یعنی میتونم بگم کلاس ترکید

اعترافهای سوتی دار بامزه و خنده دار سری جدید

اعتراف می کنم سال اول دانشگاه شدیدا به یکی از دخترها علاقه مند شده بودم و روم نمیشد بهش بگم ،همیشه آرزو می کردم بهش ماشین بزنه دم دانشگاه و من ببرمش بیمارستان و نجاتش بدم بلکه عاشقم شه!!

 تهیه وتنظیم :یورفان

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

ارسال به کلوب ارسال به فبس بوک ارسال به گوگل ارسال به فرند فید ارسال به یاهو

 


آموزش روش پاک کردن سریع برنامه اندروید از گوشی و تبلت

    نظر

::::::آموزش روش پاک کردن سریع برنامه اندروید از گوشی و تبلت:::::::

اگر شما نرم افزار اندرویدی را روی گوشی یا تبلت خود نصب کردید که که با ایجاد اطلاعیه و یا تبلیغات و نرم افزارهای مربوط و وابسته به آن برای شما ایجاد مداوم مزاحمت میکند و ممکن است که شما تمایل داشته باشید که با حذف آن برنامه از شرش خلاص شوید !

 

شما برای انجام اینکار میتوانید از راه های سخت و طاقت فرسا و طولانی استفاده کنید البته اگر شماآندروید 4?1 و بالاتر از این نسخه را دارا باشید ؛ میتوانید با یک میانبربه همان نتیجه نهایی دست یابید ! همانطور که می بینید، برنامه های کاربردی که بر روی گوشی اندرویدی و یا تبلت شما موجود است ; برای دسترسی به نمایش اطلاعیه ها مستقیما از نوار اطلاع رسانی قابل دسترسی است واین همان چیزیست که ما مد نظر داریم ( و قرار است ازاین راه انجام بدهیم) برنامه های کاربردی و نمایش اطلاعیه ها با پایین کشیدن نوار اطلاع رسانی قابل رویت هستند و شما باید لیست تمامی اطلاعیه هایی که توسط سیتم یا نرم افزارهای دیگر که روی اندروید موبایل یا تبلت شما ایجاد شده را مشاهده کنید.

 

لیست نرم افزارهایی که شما قصد حذف کردن آنهارا دارید دراینجا واقع شده اند ابتدا حتما مطمئن شوید که آنچه را که قصد به حذف آن دارید; یک نرم افزار است و اطلاع رسانی یا اطلاعیه ای از برنامه های مربوط به آن نباشد ( برای مثال اطلاع رسانی آپدیت و به روز رسانی برنامه Google Play) در تب دوم ( زبانه دوم ) لینک اطلاعات برنامه ظاهر میشود که با کلیک برروی آن اطلاعات برنامه مشاهده میکنید.

 

 

::::::آموزش روش پاک کردن سریع برنامه اندروید از گوشی و تبلت:::::::

::::::آموزش روش پاک کردن سریع برنامه اندروید از گوشی و تبلت:::::::

این لینک شما را مستقیما به صفحه نرم افزار اطلاعات (application info) میبرد و در این صفحه میزان حافظه مورد نیاز جهت ذخیره سازی نرم افزارها ؛ حافظه کش (caching) گوشی لیست شده. و این سوال راهم میپرسد که آیا اطلاعیه ها نمایش داده شوند یا خیر؟

 

::::::آموزش روش پاک کردن سریع برنامه اندروید از گوشی و تبلت:::::::

 

در اینجا شما با کلیک بر روی تکمه حذف (uninstall button) نرم افزار مورد نظر خودرا از روی گوشی خود پاک میکنید. در صورتی که نرم افزاری برای شما ایجاد مزاحمت میکند در اینجا شما می توانید به طور متناوب اطلاعیه های آن را غیر فعال کنید و از کار بیندازید.با انجام این کار ; اطلاعیه ها از آن زمان به بعد دیگر مسدود میشوند حتما توجه داشته باشید که این برنامه فقط بر روی اندروید 4?1 به بالا قابل نصب و اجراست.

 

برای حذف کردن برنامه های نصب شده راه عمومی ای که برای گوشی شما در نظر گرفه شده بدین شرح است : وارد تنظیمات شده و سپس به مدیریت برنامه های کاربردی ورود پیدا کنید(Settings > Application manager) دراینجا یک لیست نمایان شده است که برنامه های نصب شده توسط شما و درحال اجرای گوشی شما را نشان میدهد برنامه مورد نظرکه قصد دارید حذف کنید را انتخاب کنید ( باکشیدن دست خود روی صفحه لمسی ) در بالای صفحه برای شما تنظیمات حذف برنامه مورد نظر ظاهر میشود از اینجا شما فقط با کشیدن برنامه مورد نظر به قسمت حذف کردن ، به راحتی آن را پاک کنید.

تنظیم توسط یورفان

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

ارسال به کلوب ارسال به فبس بوک ارسال به گوگل ارسال به فرند فید ارسال به یاهو